از اینکه هرلحظه قلبم یه جوری میتپه که میخواد بگه هووووی من زنده ام هنوز منو نکشتی کامل ! بدم میاد. چه معنی میده من متوجه ریتم ضربان قلب و تنفس خودم باشم؟!
جدی دیگه طاقتم رو طاق کردن این تپش قلب ها و کند شدن نفس هام.
میدونم بخش اعظمش تاثیر فشار روحی و شرایط استرس زا و عصبی کننده ست بزرگترین دلیلش هم این خونه و آدم هاشه. باید به یه روانپزشک مراجعه کنم کارم از روانشناس گذشته مثل اینکه!
برای اینکه نقشه های رفتن از این خونه رو بکشم باید آروم باشم! و برای اینکه آروم باشم باید از این آدم ها و صدا و رفتارشون دور باشم.
موندم قلب من چه پتانسیلی داره واقعا با اینهمه حرص و استرس و عصبانیت چطور سکته نمیکنه؟ لامصب د بمیر دیگه راحتم کن نمیخوام صداتو بشنوم نمیخوام تپش های محکم و کندت رو متوجه بشم نمیخوام دیگه بهم تنگی نفس بدی و احمق جون بدون تا وقتی این آدم ها توی این خونه هستن تو آروم نمیگیری.
درباره این سایت